اگر جایزه نوبلی برای شجاعت زنان وجود داشت، فدای قدمهای بانوی بلوچی می ‌شد...!

نویسنده در مورد افزایش حوادث قتل های ناموسی در پاکستان ابراز نگرانی کرده و از دولت پاکستان مانند برخی از کشورهای غربی از جمله دانمارک برای اجرای عدالت عملی تقاضا می کند، همانطوری که دولت دانمارک در یک رویداد تلخ همسو ای اجرا کرده و خانواده پاکستانی را به دلیل قتل ناموسی دختر خود مجازات کرده و عبرتی برای دیگران قرار داده است.

      یاسر پیرزاده با اشاره به قتل ناموسی اخیر در بلوچستان پاکستان گفت: اگر جایزه نوبلی برای شجاعت وجود داشت، بی ‌تردید در برابر قدم‌ های بانو نهاده می ‌شد. داستان‌ های بسیاری از دلاوری شنیده ‌ایم و روایت‌ های پرشوری از جوانمردی خوانده ‌ایم، اما آنچه بانو، دختر بلوچستان در تاریخ ثبت کرد، بی ‌مانند و بی ‌نظیر است. هنگامی که مرگ در برابر چشمان قرار گیرد، بیشتر انسان‌ ها تعادل خود را از دست می‌ دهند، اما درود بر آن دختر بلوچ که به ‌جای التماس برای زنده ماندن در برابر جماعتی از ناجوانمردان، ترجیح داد با عزت و سربلندی، مرگ را در آغوش بکشد. دختری که نامش بانو گزارش شده، قربانی سنت ‌های پوسیده و غیر اسلامی جرگه‌ی قبیله ‌ای بلوچی شد. بانو دیگر به این دنیا باز نخواهد گشت، اما دو اقدام وجود دارد که اگر انجام شوند، شاید بتوان از تکرار چنین فاجعه‌ای برای دختران دیگر جلوگیری کرد. واژه‌ی «درندگی» در این‌ جا بی ‌معنا به نظر می ‌رسد؛ درندگان از سر غریزه شهرت بد یافته ‌اند، اما این انسان ‌ها هستند که زمین را به جهنم تبدیل کرده ‌اند.

نخستین اقدام، مجازات بی ‌قید و شرط تمامی جنایتکاران است. تا زمان نگارش این سطور، بیست نفر از جمله یک سردار قبیله ‌ای دستگیر شده ‌اند، اما این کافی نیست. این پرونده باید به ‌عنوان یک آزمون مهم در تاریخ عدالت ‌خواهی کشور پاکستان تلقی شود. هر کسی که در آن جرگه نشسته، در صدور حکم قتل مشارکت کرده، راننده‌ی خودرویی که قاتلان را به بیابان برد، فروشنده‌ی سلاحی که با آن قتل صورت گرفت، و همه‌ی کسانی که به نحوی این جنایت را توجیه می ‌کنند یا از سنت ‌های قبیله ‌ای دفاع می ‌نمایند، همگی شریک جرم هستند. تمام این افراد باید بازداشت شوند، دارایی ‌هایشان مصادره شود، حساب‌ های بانکی‌ شان مسدود گردد و تا پایان عمر به سلول انفرادی زندان فرستاده شوند، تا شاید درک کنند که بی‌ غیرت بانو نبود، بلکه آن‌ ها بودند که بر زن بی ‌دفاع گلوله باریدند.

دومین اقدام باید ساخت یاد بودی برای این بانو باشد. با عزت و احترام، دوباره به خاک سپرده شود. در بلوچستان خیابانی یا مکانی به نامش نام ‌گذاری گردد. درست است که با هیچ کاری نمی ‌توان بانو و همراهش را به زندگی بازگرداند، اما شاید با این اقدامات، بتوان امیدوار بود که دیگر هیچ زنی قربانی چنین بربریتی نشود. شاید این خواسته ‌ها آرمان‌گرایانه به نظر برسند، اما ناممکن نیست. در این میان، یک جوان فعال در شبکه ‌های اجتماعی به نام «آر.اِی. شهزاد» که ساکن دانمارک است، به موضوع قتل‌ های ناموسی در آن کشور پرداخته و پرونده‌ ای را از سال ۲۰۰۵ء در دانمارک بازگو کرده است که لرزه بر دل می ‌اندازد. این، داستان غزاله است؛ دختری جوان از پدر و مادری پاکستانی ‌تبار که در اروپا بزرگ شده بود. او با مردی به نام ایمال خان که تبعه‌ی دانمارک با اصالت پاکستانی بود، تصمیم به ازدواج گرفت. دو گناه نابخشودنی مرتکب شده بود؛ یکی اینکه مرد خارج از خانواده بود و دیگری اینکه دختر، برای ازدواج مردی را خود انتخاب کرده بود. این برای والدین او که گرفتار تعصبات کور بودند، قابل تحمل نبود.

در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۵ء پدرش غلام عباس با همدستی پسرش، برادران، دامادها و سایر بستگان، نقشه‌ی قتل دخترش را برای حفظ «ناموس» خانوادگی طراحی کرد. آن‌ ها غزاله و همسرش را با وعده‌ی صلح به ایستگاه قطار «اسلاگِلزه» کشاندند. غزاله نمی ‌دانست که پدرش برای کشتنش نقشه کشیده است. وقتی با شوهرش رسید، برادرش اختر عباس سلاح کشید و به خواهرش شلیک کرد. غزاله هجده‌ ساله در همانجا جان داد و ایمال خان زخمی شد، اما زنده ماند. کل دانمارک با این رویداد تلخ تکان خورد. مردم شوکه شدند. پلیس با جدیت وارد عمل شد، تمام مظنونان را یکی یکی دستگیر کرد و پرونده ‌ای بی‌ نقص تشکیل داد. دادگاه تشکیل شد، شهود حاضر شدند و برای حمایت از جانشان، نه تنها وعده، بلکه اقدامات عملی صورت گرفت. نتیجه‌ی این روند، احکام قاطع علیه مجرمان بود: غلام عباس، پدر مقتول به دلیل طراحی قتل، به حبس ابد محکوم شد. اختر عباس، برادر بزرگ مقتول، به ‌عنوان قاتل اصلی، به حبس ابد محکوم شد. اصغر علی، عموی مقتول به دلیل مشارکت در طراحی و ساماندهی اعضای خانواده، به ۱۶ سال زندان محکوم شد. محمد گلزار، دایی مقتول که غزاله را برای صلح ‌نمایی به ایستگاه کشانده بود، ۱۶ سال حکم زندان گرفت. طارق محمود، دوست خانواده که در روز قتل کمک‌کار قاتلان بود و ارتباطات و حمل ‌و نقل را هماهنگ کرد، حکم ۱۶ سال زندان گرفت. نعیم خان، که در محل حادثه حضور داشت و به مجرمان اطلاعات می ‌داد، ۱۴ سال حبس گرفت. غلام احمد، راننده ‌ای که قاتلان را در شب قتل جابه‌ جا کرد، به ۱۴ سال زندان محکوم شد. اظهر اقبال، پسرخاله که در محل حادثه حضور داشت، ۱۴ سال زندان گرفت. و در نهایت، یاسمین عباس، مادر مقتول به دلیل حمایت کامل از طرح قتل، به ۱۶ سال زندان محکوم شد.

این است آن عدالتی که باید برای بانو در بلوچستان اجرا شود. اگر چیزی کمتر از این رخ دهد، روح بانو در بیابان‌ ها و کوه‌ های بلوچستان سرگردان خواهد ماند و از ما خواهد پرسید: آیا کشوری با ۲۵۰ میلیون جمعیت، توانایی آن را نداشت که فقط بیست قاتل و هم ‌دستانشان را پشت میله ‌های زندان بیندازد؟ اگر جایزه ‌ای جهانی برای شجاعت وجود داشت، بی‌ هیچ تردید، باید بر قدم‌ های بانو نثار می‌شد.[1]

 منبع:

کد خبر 24514

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =